- بعضیها همهاش در گذشتهاند و در خاطرات خوش گذشتهشان زندگیمیکنند.
- بعضیها همهاش در آیندهاند و در آمال و آرزوهای بلند و دور و دراز خود زندگی میکنند.
- بعضیها هم اشدّ معنای حیوان را به منصه ظهور رساندهاند و «در لحظه زندگی میکنند!» بدبختی اینجاست که افتخار هم میکنند.
شیطان برای هر زمانی برنامهای دارد، طوری کار میکند که از هر سو گمراهی و تباهی انسان را احاطه کند. از میان سه طیف بالا آن گروهی که مشخص است و این قدر بدیهی است که نیازی برای سخن گفتن دربرابرش نمیبینم معنای سوم است.
ولی مشکلی که دامنگیر همه اینهاست، نوعی نزدیکبینی است. نزدیکبینیای که باعث غفلت است. چشم از فاصلهای فراتر را نمیبیند. چشمی که در زمان محصور شده است بیش از آن را نمیفهمد و بیعقلی میپندارد! چشمی که ورای مکان چیزی برایش قابل تصور نیست. چشم جزئینگر و منفعتطلب که در ظاهر درافتاده است و در آن غوطه میخورد. چشمی که به عمق اعتنایی نمیکند، باور نمیکند. چیز ندیدنی را باور نمیکند. با ظواهر زندگی انس دارد. همه معانی در بازهای از زمان یا بازهای از مکان، آن هم نه در همه لایههای وجود، که در سطحیترین و قشریترین لایه آن زیست بهسرمیبرد.