۲۶فروردين
مدتی است که منتظَِر هستم!
تو ولی 1176 سال!
روزهایی که باران میبارد مردم ته دلشان لبخند میزنند. اما روزهایی که آسمان ابری است ولی خبری از قطرهای آب نیست، غم پهنه دل را فرا میگیرد. آن روزها همه روی سرشان را با یک چیزی میپوشانند - گر چه اشتباه میکنند - و میدوند تا به یک سقفی برسند. ولی این روزها خستگی و سنگینی در راه رفتن همه خود را نشان میدهد و به دنبال سقفی میگردند تا با نور لامپهای مهتابی، تاریکی ابرها را جبران کنند و به فراموشی بگذارند. روزهایی که صدای غرش رعد و درخشش برق میآید همه به وجد میآیند و در عمق عظمت این صدا و نور فرو میروند. ولی روزهایی که ابرها اخم میکنند، انتشار صداها کمتر و گرفتهتر به نظر میرسد. باران دل را میرویاند. ولی آن یکی ریشه دل را میخزاند. باران مرده زنده میکند.
+ پس ببار به اذن خدا ای رحمت خدا