در این هشت سال با خوانش خاصی از اسلام آشنا شدم! اسلامی که صفر تا صدش فقط حرف است.
کلام اسلامیاش فقط حرف است.
فلسفهاش هم فقط حرف است.
حدیثاش هم فقط حرف است.
تربیتش هم فقط حرف است.
تا وقتی که فقط حرف است، مبارزه نیست. چرا که ملاک مبارزه زیادهگویی است. که هنر نبوده و نیست.
مبارزه را در فرهنگ لغت بعضی از مبلغان اسلام ننوشتهاند و تعریف نکردهاند هر چند لغت مبارزه را هم هر روز بشنوی اما طوری میشنوی که در مجموع به هیچ احد الناسی هیچ آسیبی نمیرسد. آخر این چه مبارزهای است؟!
مبارزهای که دوست و دشمن را برعکس و نادرست میشناسد. مبارزهای که جهت فلشش به سمت مؤمنین است تا ... .
***
توی برنامهام بود که توی این روزها بروم و بنشینم و با طرف صحبت کنم که آقا اسلام شما همهاش حرف است. فلانی را یادت هست؟! آموزههای شما طرف را به «عرفان»ی کشانده است که پای درس ضدانقلاب هم مینشیند. آموزههای شما مریدان «شترهای شیرده»
1 به اهالی فتنه تربیت کرده است! تربیتشدگان شما شاگردان «شترهای سواریده»
2 به آتشافروزان انقلاب هستند! آموزههای شما آدم بیتفاوت به انقلاب تربیت کرده است! حرفهای شما آدم بیبخار و سیبزمینی دارد تولید میکند! این نمونهها را بالعیان در برادران کوچکترم دارم میبینم!
***
ولی چه بگویم که در این کار جز پشیمانی ننهفته است!
1 و 2- اشاره به حکمتی از نهج البلاغه